سایز!]!]
همسر: چکار میکنی بعد اینکه من بمیرم؟ میری زن دیگه میگیری؟ شوهر: قطعا نه
همسر: چرا که نه؟ دوست نداری دوباره متاهل بشی؟
شوهر: خوب معلومه که میخوام
همسر: خوب چرا پس نمیخوای دوباره ازدواج کنی؟
شوهر: باشه باشه دوباره ازدواج میکنم
همسر: ازدواج میکنی واقعا؟
شوهر: ……!؟
همسر: یعنی تو همین خونمون باهاش زندگی میکنی؟
شوهر: البته خوب اینجا خونه خوب و بزرگیه
همسر: باهاش روی تختمون هم میخوابی؟
شوهر: مگه جای دیگه هم میتونیم بخوابیم؟
همسر: بهش اجازه هم میدی ماشینم رو برونه؟
شوهر: احتمال زیاد، خوب ماشین نو هست دیگه
همسر: عکسهای من رو هم با عکسهاش عوض میکنی؟
شوهر: اگر جای مناسبی باشه چرا که نه؟
همسر: جواهراتم رو هم بهش میدی؟
شوهر: مطمئنم که اون جواهرات مخصوص خودش رو طلب میکنه
همسر: یعنی کفشم رو هم میپوشه؟
شوهر: نه سایزش 38 هست
همسر: [سکوت
شوهر: شیت [گند زدم
نظرات شما عزیزان:

پاسخ:خوشحالم که دیگه ناراحت نیستین.پس مشکلتون بر طرف شد؟

پاسخ:اول که این نظرتون رو دیدم با خودم گفتم من تا حالا تمام نظرات مسخ عزیز رو تایید کردم(البته به جز اون نظری که سو تفاهم شد)به همین خاطر دوباره نظراتتون رو چک کردم دیدم حق با شماست من گویا یه نظر شما رو که در اون از (نمیگم) عذر خواهی کرده بودین رو از قلم انداخته بودم و این کارم عمدی نبود.شدیدا عذر خواهی میکنم و امید وارم که این موضوعات باعث دلسردی شما از مطالب من نشده باشه و سبب این نشه که دیگه مطالبم رو نخونید و واسم نظر نذارید.پس در پستهای بعدی منتظر نظراتتون هستم.(حالا که دیگه ناراحت نیستین؟)


پاسخ:ممنون خانم دکتر.

صد البته كه خورزوخان خودتون هستين ب اين دلايل:ساعت 5صبح2 تا نظر ميزارين تو يكى پست يكى ب اسم منصورى و يكى ب اسم خورزوخان با فاصله 4 دقيقه(دليل از اين واضح تر).لحن نظراتون با مطلباتون و حالت عاديتون مثل هم هست تازه اخرش هم نقطه رو حتما ميزارين.وقتى تو نظرم گفتم خورزو خان با اينكه تاييد نكردين اما ردش هم نكردين در حالى كه اگه واقعا خورزوخان نبودين همون اول رد ميكردين.خورزو خان تو هر پستى نظر ميزاره جز تو پست اقاى منصورى اخه كسى واسه خودش كه نظر نميزاره.
زكاوت و هوشو ديدين.حالا شما ى دليل ب من بگين تا من قبول كنم شما خورزوخان نيستين؟من ب حرفى ك ميزنم مطمئنم خورزوخان
پاسخ:اولا که درمورد ساعت نظرات که دلیل قطعی نیست .چون من هم با استناد به همین ساعت بود که فکردم شما آقای محمدی هستین.دوم اینکه در مورد تشابه نظرات خورزو خان با حالت عادی و پستهای من خیلی تشابه چشمگیری نیست . دوم اینکه تو این مدت خورزوخان واسه هیچکسی نظر نگذاشتن.ضمنا اگه من خورزوخان بودم حتما واسه رد گم کردن واسه خودم ده تا نظر میگذاشتم.

کلا اینو همینجوری از روی حس ششم گفتید یا اینکه با دلیل گفتید؟اگه واسه حستون دلیل دارین خوشحال میشم دلیلتون رو بدونم از کجا معلوم شاید خورزوخان من باشم .

پاسخ یه بار تو زندگیم فکر کردم که تونستم مچ یکی رو بگیرم که اینم شما می گید اشتباه کردم . منو باش که فکر می کردم واسه خودم یه پا شرلوک هلمز شدم .حالا گذشته از اینا چرا فکر کردید من خورزوخان هستم؟؟؟؟؟؟؟

جدیدا خیلی فعال شدیداااااااااااا
از روی بیکاری

فک کنم به جای سکوت آخر صدای برخورد گلدون با سر شوهر بود ، قضیه واقعی تر می شد!!!
بامزه بود... ممنون!
آره شما درست میگید اگه می خواستم یه جمله دیگه اضافه کنم باید همین رو اضافه می کردم .درهر حال ممنون از نظرتون.
