بسمه تعالی
عزیزان ورودی90!امروز میخواهم برایتان ازدل پر درد بلندمردان 42ایی حکایت کنم که زنجیر به دست و پایشان افکندند و آنها را با نهایت ذلت راهی 41 کردند....
آری در راستای اجرای طرح تفکیک جنسیتی 42 مارا از ما گرفتند و ما را از خانه و کاشانه خویش بیرون راندند!
گروه 42با گوشت و پوست و خون ماآمیخته شده بود....آخر چطور رهایش کنیم؟؟
و ای کسانیکه به ناحق بر صندلیهای 42 تکیه زده اید!بدانیدو آگاه باشید که این صندلیها از آن مردان مردی بود که جان ب جانشان میکردی جزشب امتحان لای جزوه را باز نمیکردند.اینان گوششان را بر وسوسه های اساتید بسته بودند و چشمشان را بر تخته ی کلاس....
حرامتان باد اگر جز شب امتحان درس بخوانید و تن ما را در گور (41)بلرزانید...
خدا خیرشان ندهاد کسانی را که ننگ درس خواندن را بر پیشانی 42 زدند و افتخار درس نخواندن را برای 42گرفتند!و السلام
نظرات شما عزیزان: